محل تبلیغات شما

راز دل جز تو با چه کس توانم گفت...



من تورو اشتباهی گرفتم با کسی که همه ی زندگیمه

با کسی که مثه یک نوازش ٬ توی آرامش من سهیمه

من تورو اشتباهی گرفتم توی اون کوچه های مه آلود
حال من تصویر برکه ٬ لحظه ی کوچ مرغابیا بود
من مریضت شدم زیر بارون ٬ رفتنو از کی آغاز کردی؟!
مشتمو باز کردم ببینم تورو توی دستم ٬
                       مثل پروانه 
                        
                                    پرواز کردی.

 
مــن تـو رو اشتــبـاهی گرفـتــــم ،
مـثل یک شاخه از صخره ای سـرد
که نـجاتـــم نــداد از ســقـــــوطو
                        هی ترک خورد و زخمی ترم کرد
 
 
 

 چقدر حالم خرابه

کی خوب میشم؟؟  نمیدونم!!

احساس میکنم یه سنگ بزرگ رو سینمه که راه نفس کشیدنمو بسته.

هیچی از این دنیا نمیخوام.کاش میشد چشامو ببندمو همه چی تموم بشه.

شبو دوست دارم،سکوتو، اینکه هیچ کس از حالت خبر نداره.

ولی وقتی صبح میشه بازم همه چی شروع میشه.اینکه با دلی از غصه خون، لبخند بزنی و تظاهر کنی که خوشحالی.

تا کی خودمو گول بزنم.تا کی تلقین کنم که خوشحالم.

چقد طول میکشه نمیدونمولی میدونم خوب میشم.

خدایا چرا تغییر اینقد واسم سخته؟!

خدایا کمکم کن. بهم یاد بده نباید به این دنیا دل ببندم. 


چیزی نمی تونم بگم، قراره از من بگذری


چیزی نگو می فهممت، باید از این خونه بری

چند سال از امشب بگذره، تا من فراموشت کنم

تا با یه دریا تو خودم، خاموش خاموشت کنم .

تنهاییآمو بعد از این، با قلب کی قسمت کنم

واسه فراموش کردنت، باید به چی عادت کنم

تو باید از من رد بشی، من باید از تو بگذرم .

کاری نمی تونم کنم، باید بیُفتی از سرم

بعد از تو باید با خودم، تنهای تنها سر کنم .

یک عمر باید بگذره، تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره، با من یکی هم خونه شه .

احساس امروزم به تو، تنها یه شب وارونه شه.

چیزی نمیتونم بگم.

 


 

دیگر گذشته آن زمانی که فقط یک بار از دنیا می رفتی ؛

حالا یک بار از شهر میروی.

یک بار از دیار می روی .

یک بار از یاد می روی.

یک بار از دل می روی .

یکبار از دست می روی .

و هنوز از دنیا نرفته ای .

.

از یادت رفته ام .

به گمانم هیچ گاه در دلت نبودم.

اینگونه است که مرا از دست میدهی و.

وای بر من که هنوز از دنیا نرفته ام.

برای چنین غمی باید از شهر ودیار کوچ کنم.

کجا بروم که یادت با من نباشد.

افسوس که تو از یادم نمی روی.


 

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .

علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.

جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟

مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.

سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.

آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟

مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .

آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟

و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟

اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟

بیماری فکری و روان نامش غفلت است.

و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.

پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.

بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.


دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،


 دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…
 

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
 

باید آدمش پیدا شود!
 

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
 

سِنت که بالا می‌رود .

کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.!

صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی، یک دوستت دارم خرج می‌کنی

برای یکی، یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی!

یک چقدر زیبایی.

 یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد

بیاورند.

غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن.

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد .

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم

هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر.

هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.

                                                                               دکتر شریعتی


امروز تو را دیدم .

از کوچه ما گذشتی

ولی نمی دانستی آن هنگام که دیوار فاصله را خراب کردی

دلم زیر آوار دیوار فاصله جا ماند

و تو هر روز چه دورتر شدی

به این بهانه که به دلم دست نزدی

و من چه غریبانه به حال دلم  گریستم

یقین دارم خودت بودی که از کوچه ما می گذشتی


 

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

 

هر روز که می گذرد آرزوهایت رنگ می بازد

تو می خواستی به آسمان ها برسی

چه شد که اینگونه زمین گیر شدی

قلبت را به کجا زنجیر کرده ای

که اینگونه هوای پرواز از سرت پریده است

ذره ذره آب می شوی

می پوسی

دل به این زمین خاکی سپرده ای؟!

به آدم هایش؟!

آن ها نیز مثل تو رهگذرند

تو را می گذارند و می گذرند

 

 


 

 

هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید میکند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان می دادند. زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد.

این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است. او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حیاتی هم از بین میرود. به گونه های که یک سمندر مرده که در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمی آورد.

تشکیل میدان مغناطیسی بدن
همانگونه که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.

امواج مغزی
دستگاه موج نگار مغز چهار نوع منحنی از امواج مغزی را ارائه میدهند که عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ریتمهای دلتا کندترین امواج مغزی با تناوب از 1تا3 دور در ثانیه بوده و اغلب در خواب عمیق ظاهر می شوند. به نظر میرسد که ریتمهای تتا که دارای تناوب 4تا7دور درثانیه می باشند به خلق و خوی بستگی داشته باشد.

ریتمهای آلفا از 8تا 12 دور در ثانیه، در اوقات تفکر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع می شوند و بالاخره ریتمهای بتا با تناوب 13الی22 دور در ثانیه،ظاهرا منحصر به نواحی جلوئی مغز، یعنی جایی که فعالیتهای پیچیده مغزی رخ می دهد می باشند. امواج آلفا امواج بسیار مهمی هستند که بوسیله هانسبرگر آلمانی کشف شدند و به گفته وی با نوعی هوشیاری و خوداگاهی معطوف به درون ظاهر می شوند تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد می کنند مثل تمرکز و یادگیری.

میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر
حتما تا به حال در باره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاهای برق چیزهایی شنیده اید.بنابر تحقیقات پروفسور لای امواج مغناطیسی که از نیروگاهای برق یا وسایل برقی مثل سشوار و ریشتراش برقی و. ساتع می شود به دی ان ای سلولهای مغزی آسیب میرساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد. میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به دی ان ای مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند.

این میدان ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند. همانطور که میدانید نزدیک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهای آب به صورت دوقطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.

علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسیته ساکن در بافتهای بدن ذخیره میشوند و میدانی که در اطراف این بارها بوجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند.

این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر و دستها و قسمت مچ یابه پایین است و در بین این سه قسمت، سر اهمیت ویژه ای دارد چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل درمیدان مغناطیسی مغز باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز می شوند.

به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم.مثل موبایل یا سشوار و غیره.اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدانی بسیار قوی هستیم و آن میدان مغناطیسی زمین هست. عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما هم فعالیتهای حیاتی و اجتناب ناپذیری هستند که در تمام طول عمر ما در جریان هستند پس چگونه میتوان باعث خلل این اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بیماریهایی مثل سرطان می شوند را خنثی کرد؟

در اینجاست که باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یک عمل ساده که امکان آن برای همه افراد وجود دارد و بیش از چند دقیقه هم وقت نمی برد و هیچ ضرری هم ندارد به انسان هدیه داده و آن نماز است.

نماز و میدان مغناطیسی
آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

یکی از نکات بسیار جالبی که پروفسور بور به آن دست یافته بود این بود که دریافته بود که در بدن تمام دانشجویان مؤنث ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود و میدان بدن به منظمترین حالت خود می رسد و به همین دلیل است که ن نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند.
اخیرا هم کشف شده است که علت اینکه قلب ن منظم تر و قویتر از مردان میزند و دلیل آن همین تغییر ولتاژ هست.

نماز و بارهای الکتریکی
همانطور که قبلا اشاره شد بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن و هم بر امواج مغزی اثر سو دارند. و این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند و باید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند.

به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رساناست که سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار آب است و جالب اینجاست که آب هرچه خالص تر باشد سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.

نماز و امواج مغزی
با دفع بارهای زائد بدن در وضو امواج مغزی در ایده الترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.


آخرین جستجو ها

مــــرکز هیــئـت حضــرت ابـوالفــضـــل(ع) نــیــاســـــــر - خیابان ولی عصر(عج)حسینیه بیدكاب ثبت ارزان شرکت - مشاوره ثبت شرکت pursuterbfrid آهنگهای جدید آذری ،فارسی و پیشواز جدید آذری ، فارسی فروشگاه ساعت زنانه شیک *♥ღ یـــــــگانه ღ♥* اطلاع رسانی و کلوانس chrysinheadgo ophcrededtua نشر صوت حقوق - فایل صوتی تدریس دروس امادگی ازمون وکالت 9